سایه
سایهای رفت از کنار خانه گذشت
بی نشان آمــد و بی نشانه گذشت
سایــهای تلــــخ در کنار آن سایه
عمر ما بـود ، بــــا زمانـه گذشت
چون شهابی کـه شعلهور گـُـــذرَد
لحظهای بـــود و از کرانه گذشت
بر نمی آید از گلو نـوایی خـــوش
شروه خوان آمد و ترانـه گذشت
بغض تلخم ، بهانـه می خـــواهـد
اشکم آمـــد بــی بـهانـه گــــذشت
مسعود رضایی بیاره
درباره این سایت